جواب سومین و

آخرین آزمایش هم بلاخره چند روز پیش رسید و تمام احتمالات رو به یقین تبدیل کرد.
سخت تر از بار سنگین روحی که برای اینجانب داشته، واکنش ها و بازخورد های دریافتی از سمت بقیه بوده و هست.

-سرطان ریه؟ حتما معتاد بودی
-شوخی نکن احمق، کی میخوای بزرگ بشی
-دیر میمیری! اکسیژن بیشتر والا
-جدی؟ خیلی شوکه کنندس، مطمئنی جواب آزمایش اومده؟
-یه حیوون خونگی داشتیم سرطان گرفت مرد
-امیدوارم بهتر بشی همجوره همراهت هستم، مواظب خودت باش
-اینجانب نگران نباش همچی درست میشه
-نباید با ادم های افسرده در ارتباط باشم
-امیدوارم فقط یه شوخی بد باشه

انتظار نداشتم حجم پیام های منفی که دریافت می‌کنم انقدر زیاد باشه!

نمیدونم چرا انقدر دید بقیه نسبت به اینجانب، شبیه لجن تاریخ مصرف گذشته» هست.
نمیدونم چرا تا چند ثانیه قبل از شنیدن وضعیتم، از خیلی هاشون توی صفحه چت دمت گرم» چرا انقدر مهربونی؟» و قلب» داشتم و چند ثانیه بعد تبدیل به یک کثافت غیرقابل تحمل شدم.

-احترام گذاشتنم به چشم مسخره بازی» دیده میشه
-ارزش قائل شدنم به چشم سؤاستفاده در آینده» دیده میشه

این روزها تمام حرکات و حتی نفس کشیدنم از دید بقیه با قصد و نیت خوبی نیست!

از روز‌های خوب میترسم بعد همشون یه دنیا گریه‌ست.
میترسم از روزهایی که خوبه باهام کسی، آماده ام تا باز خیس بشه پلکم.

 

باور کن نمیدونم

 2:53 بامداد \ دوشنبه 1398/1/31


مشخصات

آخرین جستجو ها